ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار شهادت حضرت علی (ع) - اشعار شب قدر - حسن لطفی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :180
بازدید دیروز :314
کل بازدید ها :6140525

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

چشم های به رنگ خون ات را
بر پرستار خود کمی وا کن

دلِ من شور می زند بابا
گریه های مرا تماشا کن
**
گر چه بستم شکاف زخمت را
خونِ تازه دوباره می ریزد

گر چه بر معجرم گره زده ام
لخته خون، پاره پاره می ریزد
**
بعد لبخند قاتلت بر من
تو چرا خنده می کنی بابا

شب بی مادریِ ما را باز
این چنین زنده می کنی بابا
**
 واژه هایی که خاطرات من است
باز تکرار می کنی هر بار

کوچه ی تنگ، خنده و هیزم
میخ در، دود، آتش و دیوار
**
مُردم از روضه خوانی ات امشب
سوختم پایِ هر وصیت تو

سرِ شب از شکاف در دیدم
حال عباس را ز نیت تو 
**
دست او را گرفتی و گفتی
رو سپیدم کن ای رشید علی

پیش زهرا کن آبرو داری
آبرویم بخر، امید علی
**
جان تو، جان خواهرت زینب
ای علمدار کاروان حسین

حیدر بی مثال عاشورا
جان تو، جان دخترانِ حسین
 **
نکند کودکی شود تشنه
نکند دختری زمین بخورد

نشود با تو خیمه ای بی تاب
نکند مادری زمین بخورد
**
دست هایت اگر زمین افتاد
نام زهرا به لب ببر، جان گیر

بدنت را سپر کن و بشتاب
خم شو و مشک را به دندان گیر
**
تشنه لب مشک آب را  به لبِ
 کودک بی زبان بگیر عباس

تیر وقتی به چشم هایت خورد
مدد از زانوان بگیر عباس
**
دست وقتی که نیست با صورت
از سرِ زین به خاک می افتی

غرق در تیر، ای کمان ابرو
به زمین چاک چاک می افتی
**
مادری می رسد به بالینت
دست دارد به روی پهلویش

کاش چشمت نبیندش وقتی
جای یک دست مانده بر رویش
***حسن لطفی***


نویسنده حبیب در دوشنبه 92/5/7 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<